ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻ … ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎﻫﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ، ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺸﯿﻢ ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻻ ، ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﻬﻮ ﺷﯿﻢ
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که تو مه پنهان شم
بعد فانتزیایی که میان تو مه محو شن رو با دمپایی ابری خیس اونقد بزنم که صدا سگ دربیارن تو مه !!!!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه یه لامبورگینی رونتون بخرم پشتش بنویسم
(عاقبت فرار از مدرسه)
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکى از فانتزیام اینه تو خیابون دوس دخترم و با یکی ببینم بعد من برم نزدیکش یه تف درشت ابدار بکنم تو صورتش بگم لیاقتت همینه بعد یه دوست دختر خارجى خوشگلم با یه پورشه بیاد بگه ” ehsan come on ” بعد منم بگم ” Ok baby i am coming ” بعد تو افق محو بشیم و جى اف اولیم از بغض بمیره یه تف دیگه رو جسدش کنم
به روح هم اعتقاد ندارم
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که ..
تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش
بجا این خاله ها،
عمه بیارم!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
افت تحصیلی پیدا کرده اید؟
مشروط میشوید؟
هی زرتو زرت شکست عشقی میخورید؟
ترشیده اید؟
به افق بپیوندید
ما محوتان میکنیم
محوستان شریف
با مجوز رسمی از وزارت افق!!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
روابط عمومی افق اعلام کرده که …
ظرفیت افق تکمیل شده
برید یه جای دیگه محو بشید جون مادرتون!
حالا من کجا محو بشم؟!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که …
سعی کنم بیدار بمونم
و ببینم کی خوابم میبره
ولی همیشه باز صبش پامیشم یادم نیس!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که …
به بچه ۲ ، ۳ ساله پیدا کنم
بهش بگم مامانتو گرگ خورد
انقده خوبه!
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم …
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالی سکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم و وختی میرم خونه عربده بکشم عیاااااال! بعد زنم خودش بره کمربندو بیاره بگه عاغامون بگیر بزن سیاهو کبودم کن ، تو نزنی کی بزنه ؟؟؟
بعد منم بگم پاشو ضعیفههههه شووووما تاج سره مایییییی …
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه !
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!!
و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊
یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه م پارچه سفید بکشم و وقتی برگشتم بتکونمشون و خاک بلند بشه و منم سریع از موقعیت استفاده کنم و توی گرد و غبار محو بشم